|
جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 13:29 :: نويسنده : KIANA
پرسید که چرا دیر کرده است؟نکند دل دیگری او را اسیر کرده است؟ خندیدم و گفتم:او تنها اسیر من است.برای دقایقی دیر کرده است. امروز هوا سرد بوده موعود قرار تغییر کرده است!خندید به سادگیم و گفت اینه:احساس پاک تو را زنجیر کرده است.گفتم:ای اینه چنین از عشق با من سخن مگو. گفت:خوابی سالهاست دیر کرده است.در اینه به خود نگاه کردم.اه عشق او عجب مرا پیر کرده است... . راست می گفت که اینه منتظر نباش او برای همیییییشه دیر کرده است............... . نظرات شما عزیزان:
|